برخی از رفتارهایی که زیربنای تنبلی دارند

ساخت وبلاگ
برخی از رفتارها که زیر بنای آن تنبلی می باشد؛

 

*عجله ریشه در تنبلی دارد.ما یا قبلش تنبلی میکنیم بعد مجبور میشویم با عجله یک کار را انجام دهیم یا اینکه در انجام یک کاری عجله میکنیم که زود تمام شود تا بعد از آن استراحت کنیم.مثلا ما یک مسیر خیلی طولانی را بدون توقف رانندگی می کنیم تا زودتر به مقصد برسیم و استراحت کنیم.

*در مورد مسائلی بدون اینکه تحقیق کنیم حکم صادر میکنیم چون تنبلیم و نمی خواهیم در مورد موضوع تحقیق کنیم ولی برای اینکه عذاب وجدان نگیریم حکم صادر میکنیم وخیال خودمان را راحت میکنیم.مثلا می گوییم من به نماز یا روزه اعتقاد ندارم بدون اینکه دلیل قانع کننده ای برای آن داشته باشم؟یا اینکه بدون اینکه دنبال کار بگردیم می گوییم وضع کار در مملکت خراب است.

*بدون تحقیق اعتماد کردن و مورد سواستفاده قرار گرفتن نیزریشه درتنبلی دارد ما از روی تنبلی بدون تحقیق حکم قابل اعتماد به کسی صادر میکنیم وبعد خسارت میبینیم.

*رنجش گرفتن یعنی نادیده گرفتن سهم خود .من بارنجش گرفتن میخواهم که این را ثابت کنم که دیگران مقصر صد در صد هستند حال این برای من درد تولید میکند ولی بهتر از آن است که مجبور بشوم بگردم ببینم که کجا اشتباه کردم .وبرای اینکه اقدامی یا تحقیقی انجام ندهم با رنجش گرفتن در اصل پرونده را مختومه میکنم.

*اعتقاد به شانس و پارتی ریشه در تنبلی دارد ما با این کار در اصل تنبلی های خود را توجیه میکنیم و عذاب وجدان خود را کم.

*بیش از حد کار کردن نیز ریشه در تنبلی دارد،ما شب و روز کار میکنیم تا پولی جمع کنیم تا روزی پولمان برای ما پول دربیاورد و ما کار نکنیم.

*احساس خستگی هم ریشه در تنبلی داردما با احساس خستگی در اصل میخواهیم خودمان را توجیح کنیم که کاری انجام ندهیم.

*کامل گرایی ریشه در تنبلی دارد یعنی ما دقیقا برای اینکه کاری را انجام ندهیم تصمیم میگیریم که ان کار را بی نقص و عالی انجام دهیم در صورتی که عقلا میدانیم این کار نشدنی هست یا به قولی برداشتن سنگ بزرگ نشانه نزدن است .

*دنبال علاقه وانگیزه بودن برای انجام کار نیز ریشه در تنبلی دارد.ما عقلا میدانیم که بسیاری از کارها باید انجام شود با اینکه میدانیم هیچ وقت بدانها علاقمند نمیشویم ولی در جای دیگر از روی تنبلی کاری را انجام نمیدهیم بعد میگوییم من علاقه به این کار ندارم وبعضی وقتها هم ما کاری که علاقه داریم را با جدیت انجام میدهیم که این را توجیح کنیم که من در اصل ادم تنبلی نیستم وفقط بی علاقگی مشکل من هست.

*بعضی وقتها ما برای توجیح تنبلی خودمان را به کارهای سطح پایین تر مشغول میکنیم تا اینطور خود را توجیح کنیم که ما ادم تنبلی نیستیم مثلا شخصی با مدرک فوق لیسانس میرود و شاگرد بنا میشود البته بصورت موقتی تا با این شیوه تنبلی خود را در دنبال کار درسطح خودنگشتن را توجیه کند.و بعد از مدت کمی نیز همان کار را رها میکند و بعد با خیال اسوده وبدون کوچکترین احساس گناهی در خانه می خوابد.

*ادم تنبل کار اماده را با هزار بهانه واهی رد میکند و بعد به همه میگوید که دنبال کار هست البته دقت کنید واقعا هم دنبال کار هست ولی هروقت یک کار جور میشود با چند بهانه آن را رد میکند ودوباره دنبال کار میگردد در اصل با دنبال کار رفتن میخواهد عذاب وجدان و احساس گناه را از خود دور کند.

*مشغول کردن خود به کارهای پیش پا افتاده به صورت تمام وقت ریشه در تنبلی داردچون با این کار دلمان را خوش میکنیم که مشغولیم.

*در لحظه زندگی نکردن ریشه در تنبلی دارد.ما برای اینکه در لحظه کاری انجام ندهیم یا در گذشته سیر میکنیم یا در اینده.

*ما در اصل افسردگی را انتخاب میکنیم که کاری انجام ندهیم.

*نا امیدی نیز ریشه در تنبلی دارد ما با احساس نا امیدی نیز تنبلی خود را توجیه میکنیم.

*و......

انجمن تنبلان گمنام تهران...
ما را در سایت انجمن تنبلان گمنام تهران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1lairan95623f بازدید : 272 تاريخ : شنبه 17 مهر 1395 ساعت: 12:03